مقدمهسیزدهم جمادی الثانی، یادآور روزی غم انگیز است؛ روزی که در آن مادری فداکار و بانویی با عظمت از تبار دلاوران، به سوی معبود پر کشید. ام البنین، مادر پسرانِ علی علیه السلام ، بعد از عمری تلاش، شکیبایی و استقامتْ با اهدای چهار فرزند رشید به پیش گاه مولایش، حسین بن علی علیه السلام ، با دلی مالامال از محبت و عشق، راهی دیار دوست شد و در بقیع، آرام گاهِ خوبان، در جوار دیگر فرزند زهرا علیهاالسلام برای همیشه رحل اقامت افکند.

نام و مشخصات

نامش فاطمه و کنیه اش امُّ البنین (مادر پسران) است. پدرش حِزام، و مادرش ثمامه یا لیلاست. همسرش علی بن ابی طالب علیه السلام و فرزندانش عباس علیه السلام ، عبداللّه ، جعفر و عثمان هستند که هر چهار نفرْ در سرزمین کربلا و در رکاب امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند. آرام گاه وی در مدینه منوّره و قبرستان بقیع است.



ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 3 ارديبهشت 1392برچسب:, | 10:32 | نویسنده : بحرینی |

 ام البنین، (محدث، متوفى سال ۷۰ ه) (فاطمه کلابیه)، دختر حزام، از زنان مؤمن، شجاع و فداکار بود.روایت است که امیر المؤمنین علیه السلام پس از شهادت حضرت زهرا علیه السلام به برادرش عقیل که انساب عرب را خوب می ‏دانست و از احوال خانوادگى آنها آگاه بود فرمود : مى خواهم زنى برایم خواستگارى نمایى که از خاندان شجاعت باشد تا فرزند شجاعى برایم به دنیا آورد.عقیل، فاطمه کلابیه (ام البنین) را به ایشان معرفى نمود و گفت: در بین عرب خاندانى شجاعتر از خانواده وى سراغ ندارم.این مادر پسرانش عباس، جعفر، عبد الله و عثمان را چنان تربیت کرد که همه شیفته برادر بزرگوارشان حضرت امام حسین علیه السلام بودند و در رکاب آن حضرت شهید شدند.

ام البنین در واقعه کربلا حضور نداشت، هنگامى که بشیر به مدینه بازگشت و ام البنین را ملاقات کرد، خواست تا خبر شهادت فرزندانش را به وى دهد ام البنین گفت: رگ قلبم راپاره کردى بچه ‏هایم و آنچه زیر آسمان است فداى ابا عبد الله علیه السلام، از حسین برایم بگو .

ام البنین براى عزادارى هر روز همراه نوه ‏اش عبید الله (فرزند عباس علیه السلام) به بقیع م‏ی رفت و نوحه می ‏خواند و می ‏گریست و این اشعار را زمزمه می ‏کرد:

منم که سایه نشین و جود مولایم

کنیز خانه غم ؛ خاک پای زهرایم

منم که خانـــه به دوش غــم علی

منم که همقدم محنت ولی هستم

منم که شاهد زخم شکسته ابرویم

انیس گریه به یاس شکسته پهلویم

منم که در همه جا در تب حسن بودم

منم که شاهد خون لب حسن بودم

منم که جلوه حق را به عین می دیدم

خدای را به جمال حسین می دیددم

منم که بوده دلم صبح و شام با زینب

منم میان همه ؛ هم کلام با زینب

منم که سوگ گلستان و باغبان دارم

به سینه زخم غم کربلائیان دارم

منم که ظهر عطش را نمی برم از یاد

چهار لاله بی سر ز من به خاک افتاد

منم که مادر عشق و امید و احساسم

فدای یک سر موی حسین عباسم



تاريخ : سه شنبه 3 ارديبهشت 1392برچسب:, | 10:21 | نویسنده : بحرینی |

 ای نـام خـوشـت ورد زبانـم زهــرا                                                                    

 از داغ تو سوخت جسم وجانم زهـرا

برخیز علــی به دیدنت آمده اســت                                                             

 ای درد وبلای تو بـه جانــم زهــرا

زهـرای من، راز دلـت از من نهـفتی                                                   

   از مـاجـرای کـوچـه وسیلـی نـگفتی

زهرای من پیراهن تو غرق خون است                                                    

 رویت  کبود و سینة تو لاله گون است

ای وای مـن بر بازویـت باشد نشـانـه                                                         

  از بس که خوردی پیش چشمم تازیانه



تاريخ : شنبه 24 فروردين 1392برچسب:, | 10:32 | نویسنده : بحرینی |

 دیشـب بـه سـوگ « ام ابیها » گـریـستم                                                                

  با خـویشتن نـشـستـم و تنها گـریـستـم

بعد از نـبـی کـه دیده غـرقه شوه به خون                                                           

  با درد و داغ حضـرت زهـرا گـریـستـم

از آتشـی که بر جـگر مرتـضـی نـشست                                                            

  توفان زدل بر آمـد و در یـا گــریـستـم

بر پهلوی شکسته ی  او آسمان گـریستم                                                               

 آن سـان کـز ابردیـده سـرا پـا گـریستم

هـمـراه با خـلیل و حکیم و مسیح ونوح                                                  

هـمـسوی چشم مـریم عـذرا گـریستـم

در شعلـه زرا آه حسـن و ناله ی حسیـن  

 

  تن را به شـعله دادم و جـان را گـریستـم

شـد خشـک چشمـه سـار دل و چشـم    

 

  من زاشک زین داغ پس به دامن شبا گریستم



تاريخ : شنبه 24 فروردين 1392برچسب:, | 10:30 | نویسنده : بحرینی |

 يارب مكن دعاي مادرمان را تو مستجاب 

يارب نه نالة مرگ ناخواه زهرا مده جواب

اين ناشكفته گل را گر شده آخر بهار عمر 

لطفي نما كه تا بسته نشود هيچ اين كتاب

زانوي غم علي گرفته به بر در فراق او 

در قلب او زداغ فراقت هجرش نمانده تاب

گر آتش آمده بر جان ز چنين راه رفتنش 

هجران او كند خانة آرزوي ما خراب

از اشك دم به دم دريا شده دامان ما همه 

هرلحظه زندگي بي او نبود هيچ جز عذاب

هرگز نديده علي را كسي به چنين حال ناتوان 

بارد به دامن او خون كه چشمش نمانده آب



تاريخ : شنبه 24 فروردين 1392برچسب:, | 10:28 | نویسنده : بحرینی |

 آه چه كند مولا ، با ، غم زهرا و داغ شكيبايي

ماتم زهرا برده ز علــي ديگر صبر و شكيبايي

ميـــان مســـلمين علــــي مانــده تنهـــا

ز دســـت مـــرتضـــي كنون رفته زهـــرا

درون سينــــه ي علــــي گشته غــوغـــا

واي ، از اين ماتم ، در دل مولا شد ماتم عظمائي

زينـــــب داغديـده از مـــــــرگ مــــادر

فغـــان ز سيـــــنه مي كشد ديده ي تـــر

گاه به سيــــــنه مــي زند گاه بـــر ســــر

رفته ز رخسار اين گل زيبــا و جلوه ي زيبايي

همـــــدم و ياور علـــــي رفتــــه از دست

مـاه منـــور عــــلـــي رفـــته از دســــت

فاطمــــه همســــر علــــي رفتـه از دست

آه ، چكند با اين ، سيل سرشك و اين ديده ي دريايي

خـــانه ي مــــرتضــي شده سرد و خاموش

اشــــك ميـان ديــده ها مي زند جــــوش

ز كودكان همـي رســـد ناله بـــر گــــوش

گشته بپا در بيت علـي از اين غم محشر كبرايي

ديده ي بضــــعه ي نبــــي گشتـــه بسـته

پهلـــــوي او ز ضــــرب در شـــد شكسته

عـــــلــــــي در مصــيبت او نشستــــــه

ماتم زهرا برده ز علــي امشب صبر و شكيبايي



تاريخ : شنبه 24 فروردين 1392برچسب:, | 10:26 | نویسنده : بحرینی |

 روز جمعه نزدیک غروب آفتاب به غلام خود مى فرمود: بالاى پشت بام برو، هر موقع نصف خورشید غروب کرد مرا خبر کن تا براى خود و دیگران دعا کنم . دلائل الا مامة : ص 71، س 16، معانى الا خبار: ص 399، ضمن ح 9.

تبسّم و شادمانى در برابر مؤ من موجب دخول در بهشت خواهد گشت ، و نتیجه تبسّم در مقابل دشمنان و مخالفان سبب ایمنى ازعذاب خواهد بود. تفسیر الا مام العسكرى علیه السلام : ص 354، ح 243، مستدرك الوسائل : ج 12، ص 262، بحارالا نوار: ج 72، ص 401، ح 43.

بهترین چیز براى حفظ شخصیت زن آن است که مردى را نبیند و نیز مورد مشاهده مردان قرار نگیرد. بحارالا نوار: ج 43، ص 54، ح 48.

هر که بر پدرم رسول خدا و بر من به مدّت سه روز سلام کند خداوند بهشت را براى او واجب مى گرداند، چه در زمان حیات و یا پس از مرگ ما باشد. بحارالا نوار: ج 43، ص 185، ح 17

: همانا حقیقت و واقعیّت تمام سعادت ها و رستگارى ها در دوستى علىّ علیه السلام در زمان حیات و پس از رحلتش خواهدبود. .(شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید: ج 2، ص 449 )

هرکس عبادات و کارهاى خود را خالصانه براى خدا انجام دهد، خداوند بهترین مصلحت ها و برکات خود را براى او تقدیر مى نماید. بحار: ج 67، ص 249، ح 25)

شیعیان و پیروان ما، و همچنین دوستداران اولیاء ما و آنان که دشمن دشمنان ما باشند، نیز آن هائى که با قلب و زبان تسلیم ما هستند بهترین افراد بهشتیان خواهند بود. .(بحارالا نوار: ج 68، ص 155، س 20، ضمن ح 11.)

خداوند سبحان ، ایمان و اعتقاد را براى طهارت از شرک و نجات از گمراهى ها و شقاوت ها قرار داد. و نماز را براى خضوع و فروتنى و پاکى از هر نوع تکّبر، مقرّر نمود.  و زکات (و خمس ) را براى تزکیه نفس و توسعه روزى تعیین نمود.  و روزه را براى استقامت و اخلاص در اراده ، لازم دانست .

و حجّ را براى استحکام اءساس شریعت و بناء دین اسلام واجب نمود ریاحین الشّریعة : ج 1، ص 312، فاطمة الزّهراء علیها السلام : ص 360، قطعه اى از خطبه طولانى و معروف آن مظلومه در جمع مهاجرین و انصار.



تاريخ : شنبه 24 فروردين 1392برچسب:, | 10:24 | نویسنده : بحرینی |

 يكم: فاطمه عليهاالسلام و خداشناسى

پيامبر گرامى اسلام صلى‏الله‏عليه‏و‏آله‏وسلم روزى از فاطمه عليهاالسلام پرسيد: از خدا چه درخواستى دارى؟ هم اكنون فرشته وحى در كنار من است و از سوى خداوند پيام آورده كه هر حاجتى دارى، برآورده مى‏شود. فاطمه عليهاالسلام در پاسخ فرمود: «شَغَلنى عَن مَسألتهُ، لِذةَ خِدمتهِ، لاحاجةَ لى غيرَ النظرَ الى وجهه الكريم.»(1)؛ لذت خدمت او مرا از تمنّا باز داشته است جز به ديدار جمال والاى خدا، نيازى ندارم.



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 24 فروردين 1392برچسب:, | 10:24 | نویسنده : بحرینی |

 فاطمه اكتفا به نامش نكنيد

نشناخته توصيف مقامش نكنيد

هر كس که در او محبت زهرا نيست

علامه اگر هست سلامش نكنيد

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

بر حاشيه‌ي برگ شقايق بنويسيد

گل ، تاب فشار در و ديوار ندارد

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

پيمبري كه عمري غم خوار امتش بود

روي كبود زهرا (س) اجر نبوتش بود ؟!

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

دل از غم فاطمه توان دارد ، نه

و ز تربتِ او كسي نشان دارد ، نه

آن تربتِ گمگشته به بَر ، زوّاري

جز مهدي صاحب الزمان دارد ، نه

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

حضرت محمد (ص) می فرمایند : فاطمه پاره تن من است . هركه او را بیازارد ، مرا آزرده خاطركرده

و هر كه او را شاد كند ، مرا نیز خوشحال نموده است .

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

در بین آن دیوار و در ای فدایی حیدر

دادی تو شش ماهه پسر بهر یاری حیدر

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

یا علی قبر پرستویت کجاست؟

آن گل صد برگ خوش بویت کجاست؟

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

من با که گویم این که بهارم خزان شده

ماهم به خاک تیره غربت نهان شده

بانوی بی نشان که به هرسو نشان ز اوست

رفت از برم به قامت همچون کمان شده

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

ما گوشه نشینان غم فاطمه ایم

محتاج عطا و كرم فاطمه ایم

 

بر عالمیان رحمت رحمان زهراست

در هر دو جهان سرور نسوان زهراست

نوری که دهد شاخه ی طوبی از اوست

کوثر که خدا گفته ، به قرآن زهراست

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

سر فصل کتاب آفرینش زهراست

روح ادب وکمال و بینش زهراست

روزی که گشایند در باغ بهشت

مسئول گزینش و پذیرش زهراست

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

دیدم که ازپس در ، پهلوی من شکسته است

فریاد من در آنجا ، علی علی علی بود

بر روی سینه ی من ، با میخ در نوشتند

این جرم گفتن علی علی علی بود

من هم زخون سینه ، بر روی در نوشتم

تنها گناه زهرا ، علی علی علی بود

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

امام صادق(ع) می فرمایند:  هر کس به شناخت حقیقی فاطمه (س) دست یابد، بی گمان شب قدر را درک کرده است .

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

جز علي و پدرت، قدر تو را كس نشناخت

شب قدري و بُوَد قدر تو پنهان ، زهرا

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

پیامبر اکرم (ص) می فرمایند : من نام دخترم را فاطمه (س) گذاشتم ؛ زیرا خداوند ، فاطمه (س) و هر کس که او را دوست دارد ، از آتش دوزخ دور نگه داشته است.

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

پیامبر اکرم (ص) می فرمایند :

فاطمه (س) پاره تن و نور چشم و میوه دل من است.

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

الا اي چاه ! يارم را گرفتند

گلم ، باغم ، بهارم را گرفتند

ميون كوچه‌ها با ضرب سيلي

همه دار و ندارم را گرفتند

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

در حریم فاطمیّه مرغ دل پر می زند

ناله از مظلومی زهرای اطهر می زند

السلام علیک یا فاطمة الزهرا

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

یا علی خرابم از غمت

سوختم کبابم از غمت

زخم کهنه را نمک زدند

همسر تو را کتک زدند

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

منم زینب که بی دلدار مانده ست

به قلبم خون به چشمم خار مانده ست

نگاهم خیره می ماند همیشه

به آن خونی که بر دیوار مانده ست.

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

هر سینه که دوستدار زهراست

آشفته و بی قرار زهراست

گنجینه ی هفت آسمان ها

در سینه ی خون نگار زهراست

از شرح کرامتش همین بس

عالم همه وامدار زهراست

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

جاهلان خیال بافتند / فرق شیعه را شکافتند

زخم شیعه را نمک زدند / قفل بر در فدک زدند

تاب دیدنت نداشتند / داغ بر دلت گذاشتند

تیر و قلب عاشق آه آه / سیلی و شقایق آه آه

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

حضرت فاطمه(س) :

خداوند امر به معروف را برای اصلاح مردم قرار داد

شهادت زهرای اطهر تسلیت باد . . .

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

ای بتول پاک السلام / قلب چاک چاک السلام

حاصل جوانی علی / ماه ارغوانی علی

لحظه ای درنگ کن بمان / وقت ناتوانی علی

بی تو سر بلند میکنند / دشمنان جانی علی

بی تو سجده میکند به خاک / روح آسمانی علی



تاريخ : شنبه 24 فروردين 1392برچسب:, | 10:22 | نویسنده : بحرینی |

 از جمله مصیبتهای سوزان بی بی دوعالم، وصیتهای آن حضرت به امیرالمؤمنین(ع) است.فاطمة زهرا(س)، امیرالمؤمنین(ع) راطلبید وفرمود: ای پسر عمو خبر فوت من از آسمان برایم رسیده است. تو را به اموری وصیت میکنم علی(ع) فرمود: هر چه خواهی وصیت کن. بخدا قسم، مصیبت پیامبر(ص) را برمن تازه کردی.رحلت تو برایم بسیار دردآور است. واین مصیبتی است که تسلی دهنده ندارد. آنگاه لحظاتی علی وزهرا(س) با همدیگر گریه کردند.پس امیرالمؤمنین سر فاطمه(س) را به سینه چسباندو فرمود هرچه می خواهی وصیت کن که انجام می دهم.فاطمه فرمود: مگذار احدی ازآنها که برمن ستم کردند وحق مرا گرفتند، برجنازه ام حاضرشوند وبرمن نماز بخوانند.مراشبانه حنوط کن و غسل وکفن کن. و درشب برمن نماز بخوان وشبانه مرا دفن کن. علي (ع) طبق وصيت زهرا(س) عمل كرد. وبدن فاطمه (س) را به كمك بعضي از يارانش به بقيع حمل نمود دوركعت نمازخواند ودستانش را به سوي آسمان بلند كرد.و صدا زد: خدايا اين دختر پيامبرت، فاطمه (س) است كه او را از ظلمت ها به سوي نور بردي. منظور از ظلمات، دنياست ونور يعني آخرت و محضر حضرت پروردگار پس وقتي خواست زهرا (س) را دفن كند از يكي از بقعه هاي بقيع ندا رسيد: به سوي من آييد كه به تربت زهرا(س) را از من برداشته اند. چون علي (ع) نظر كرد، ديد قبري آماده است ... 



ادامه مطلب
تاريخ : شنبه 24 فروردين 1392برچسب:, | 10:20 | نویسنده : بحرینی |
صفحه قبل 1 ... 5 6 7 8 9 ... 31 صفحه بعد