ابري شدم به نيت باران شدن فقط *** مور آمدم براي سليمان شدن فقط
بايد ز گوشه چشم تو کاري بزرگ خواست *** چيزي شبيه حضرت سلمان شدن فقط
بايد به شيعه بودن خود افتخار کرد *** راضي نمي شوم به مسلمان شدن فقط
دنياي ديگريست اسيري و بردگي *** آن هم به دام زلف کريمان شدن فقط
لا يمکن الافرار ز تير نگاه تو *** چاره رسيدن است و قربان شدن فقط
در خانه ي کريم کفايت نمي کند *** يک لقمه نان گرفتن و مهمان شدن فقط
اين لطف فاطمه است و عشق است تا ابد *** سرمست از نواي حسن جان شدن فقط
فکري براي پر زدن بال من کنيد *** من را اسير زلف امام حسن کنيد
آقا شنيده ام جگرت شعله ور شده *** بي کس شدي و ناله ي تو بي اثر شده
پيش حسين سرفه نکن آه کم بکش *** خون لخته هاي روي لبت بيشتر شده
يک چشم خواهرت به تو يک چشم بین تشت *** تشت مقابلت پر خون جگر شده
از ناله هات زينب تو هل کرده است *** گويا که باز واقعه ي پشت در شده
اي واي از مصيبت تابوت و دفن تو *** واي از هجوم تير و تن و چشم تر شده
مي گفت با حسين اباالفضل وقت دفن *** اين تيرها براي تنش دردسر شده
موي سپيد و کوچه و تابوت و زهر و تير *** دوران غربت حسن اينگونه سر شده
يک کوچه بود موي حسن را سپيد کرد *** يک اتفاق بود که او را شهيد کرد
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.