به عنایات حضرت ابوالفضل علیه السلام همسرش حامله شد.
جناب حجه الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ علی اکبر قحطانی در 6 صفر الخیر 1416 ق نقل کردند که آقای حاج شیخ عبدالحسین فیاض دشتی میگفت:
شخصی از اهل سنت سالیان متمادی از فرزند محروم بود. یک روز در مراسم تعزیه حضرت امام حسین علیه السلام به بانی تعزیه میگوید: چنانچه حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام حاجتم را روا کند، هدایایی تقدیم شما خواهم نمود. همان شب به عنایات حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام همسرش حامله میشود و مدت سه سال از وقوع این کرامت میگذرد که هر سال ماه محرم کمکهای نقدی و جنسی خود را به هیئت تقدیم میدارد.
مدت ده سال بود بچهدار نمیشد. یکی از موثقین از شیعیان کویتی به نام محمدمراد نقل می کند که :
شخصی از اهل سنت ، مدت ده سال بود ازدواج کرده بود ولی بچهدار نمیشد حتی به دکترهای لندن و آمریکا مراجعه کرد و نتیجهای ندید. تا اینکه یک روز آن مرد سنی جریان را با محمدمراد در میان میگذارد و محمد مراد به وی میگوید: من دکتری را به شما معرفی میکنم که کارش برو برگرد ندارد! از کویت با همدیگر به سمت کاظمین حرکت میکنند و به زیارت امام موسی بن جعفر و امام محمد جواد علیهما السلام مشرف میشود و مدت ده روز در آنجا میمانند. پس از ده روز به طرف سامراء حرکت میکنند و مرقد امام علی النقی و امام حسن عسگری علیهما السلام را زیارت میکنند. سپس به نجف اشرف میروند و به زیارت حضرت علی بن ابیطالب علیهما السلام نائل میشوند و بعد از آن عازم کربلا میشوند و به زیارت امام حسین علیه السلام و حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام میروند. ده روز هم در اینجا توقف میکنند و به زیارت میپردازند و سپس به کویت برمیگردند. پس از چهل روز آثار حاملگی در همسر مرد سنی ظاهر میشود و او به محمدمراد که شیعه بوده است میگوید: مژده مژده که همسرم حامله شده است! باری، مرد سنی پس از گذشت چندین سال، دارای یازده فرزند شده و اسم هر یک از فرزندانش را نیز به نام علی علیه السلام و فرزندان علی علیه السلام میگذارد.
دکتر مجانا معالجه میکند.
جناب حجه الاسلام آقای شیخ عبدالحمید بحرانی دشتی در تاریخ 1412 هـ ق اظهار داشتند که جناب آقای حاج عبدالحمید ابو امیر که مردی است متدین و در کشور قطر به شغل قالی فروشی اشتغال داشته و معمولا در کارهای خیر موفق میباشد، روزی برای من نقل کردند که :
من دوستی داشتم از اهل تسنن، که مدت سیزده سال بود ازدواج کرده بود ولی در این مدت بچهدار نشده بود. یک روز به ایشان گفتم که من دکتری سراغ دارم که شما را مجانا معالجه میکند. تا این جمله را شنید خوشحال شد و گفت خدا رحمت کند پدر و مادر شما را مرا به او راهنمایی کن. گفتم: امشب ما در منزل مجلسی به نام حضرت عباس علیه السلام داریم. تو امشب به خانة ما بیا و کار به عقیده خودت نداشته باش. حاج ابوامیر میگوید: آن شب ایشان به منزل ما آمد و در مجلس روضه حضرت قمربنی هاشم علیه السلام شرکت کرد. پس از برگزاری روضه و صرف شام، یک بشقاب همراه خود به منزل برد و عیال وی نیز از غذای حضرت اباالفضل علیه السلام خورد. چندی پس از آن تاریخ آن دو به برکت توسل به حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام صاحب فرزند شدند
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.